پارتی پاتوق

اس ام اس فاز سنگین

یک عالمه اتفاق دوره ام کرده اند
نه می افتند…
نه می روند…
فقط می رقصند!

.
.
.

خــِـــــــرَد ،
تا به زنـــــان میرسد…
نامش میشود مـــَــــــکـــر …
و مــَــکر ، تا به مـــــــردان میرسد…
نامش میشود…
عـــَـقــــــــل…

.
.
.

در این هیاهوی خلق
که پُتک بر آرامش ات میزند
دلم پیاده رویی میخواهد , بارانی!
دست خودم را بگیرم
برویم صحبت کنان
تا انتهای گریستنِ آخرین ابرِ زندگی!
نفرین به اجتماع
که نمی گذارد صدا به صدا برسد!

.
.
.

آدم های تنها عاشق می شوند
آدم های عاشق ، تنها
مرگ اگر نبود ،
تا ابد دور خودمان می چرخیدیم …

.
.
.

ی کاش انسانها؛

همان قدر که از ارتفاع می ترسیدند؛
کمی هم از پستی هراس داشتند …!

.
.
.

تنهــایـم …
اما دلتنگ آغــوشی نیستــم…
خستــه ام …
ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم…
چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز…
ولــی رازی نـدارم…
چــون مدتهــاست دیگــر کسی را “خیلــی” دوست ندارم…
فقط خیلـی هـا را دوست دارم …

.
.
.

این روزها
با میکاپ
کوسه ها، پری دریایی می شوند . . .
آهای تو که پشت پنجره قلبم آواز می خوانی،
دندان هایت را نشان بده . . .

.
.
.

بلند بخوان؛
درشت بنویس؛
آویزه ی گوشت کن که :
«تقوا» آن نیست؛
که با یک «تق»، وا برود …

.
.
.

میخواهم مدتی بخوابم!
نمی دانم چند روز؟
شاید روزی بیدار شوم
و دنیا به شکل دیگری باشد
و قلب آدم ها…

.
.
.

گاهے سکــــــــوت ، همان دروغ است !
کمـــے شیک تر، روشنفکــرانـه تر
و با مسئولیت کمتر !

.
.
.

بـه بودن ها ، دیـر عـادت کن
و بــــه نبــودن هــا ، زود …!
آدم ها ، نبودن را بهتر بلدند

.
.
.

حوا بودن تاوان سنگینی دارد …
وقتی آدمـ ها برای هر دمـ و بازدمـ
هوا نیاز دارند …

.
.
.

دیگر بوی آدمیزاد نمی دهیم !
گرگ ها هم برای خوردنمان ناز میکنند …

از اسب که بیفتی
اسیر سرزنش خاک می شوی
در این سرزمین ،
سقوط آزاد هم ممکن نیست …

.
.
.

زنـــدگـــی چه با خلاف، چه بی خلاف، چه برخلاف،
گذشت …
من فقط گذشتنش رو نفهمیدم …
ولـــــی بقیه رو خوب فهمیدم …

.
.
.

روزگاریســت که آدمـ ها فقط سقف مشــترک دارند ، نه زندگی مشــترک

.
.
.

آدم ها لالت می کنند…
بعد هی می پرسند…
چرا حرف نمی زنی؟؟!
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست…

.
.
.

همه ی موجودات زنده بعد از مرگشون فاسد میشن و خیلی از آدما قبل از مرگشون …

.
.
.

مرد کسی نیست که گریه نکند !
مرد کسی است که به گریه نندازد …

.
.
.

کاش زندگی هم دکمه پاور داشت !

.
.
.

کاش هیچوقت آرزو نمی کردم که کفش های مادرم اندازه ام شود !

.
.
.

مادرم …
قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار تا چشمانم بهشت را نظاره کنند …

.
.
.

از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم باید اعتراف کنم مادرم که میخندد خوشبختم !

.
.
.

همیشه با اونی باش که باعث بشه حس کنی بهترینی …

.
.
.

حق الناس همیشه پول نیست … گاهی دل است ؛ دلی که باید میدادی و ندادی …

.
.
.

موندنی با لگد نمیره ، رفتنی با خواهش نمیمونه …

.
.
.

و روزگار چه بیرحمانه بی رضایتِ ما میگذرد و تنها این گَردِ پیری ست ، تاوان این گذران اجباری …

.
.
.

هیچ جای دنیا امنیت دستهای پدر و مادر رو نداره !

.
.
.

آدم یک “بودن” است و انسان یک “شدن” …

.
.
.

“زنها” تنهاییشان را گریه می کنند و “مردها” گریه هایشان را تنهایی …

.
.
.

عاشقی لباس رزم پوشید و به جنگ روزگار رفت …
بین راه دیوانه ای را دید که از جنگ روزگار باز می گشت !

.
.
.

از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی …
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، میبُری …
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی ای …

.
.
.

صدای خنده ی مادرم ، حتی غم هایم را هم می خنداند !!!

.
.
.

هیچ زخمی خوب نمیشه ، یا جاش میمونه یا یادش …

.
.
.

کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم تا برای همیشه در آغوش مادرم جا می گرفتم !

.
.
.

از زندگی آموختم که به هیچ عنوان برای کسی تکرار نشوم …

.
.
.

عشق از جنس باران است ، کثیفش نکنید …

.
.
.

کسانیکه قدر دستان نوازشگر را ندانند ، عاقبت پاهای لگدکوب را می بوسند …

.
.
.

خدا کنه هیچوقت “هست” های کسی نشه “بود” …

.
.
.

شاید قانون دنیا همین باشد ، من صاحب آرزویی باشم که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست …

.
.
.

به هرکسی محبت کنی او را ساختی و به هرکسی بدی کنی به او باختی ؛ پس بساز و نباز !

.
.
.

این روزها پر است از انسانهایی با ظاهر زیبا
که هر روز لباسی نو بر تن میکنند
ولی نزدیکشان که میشوی
بوی کهنگی اندیشه هایشان
خیلی آزارت میدهد

.
.
.

نگران نباش
حال من خوب است
فقط کمی بزرگتر شده ام
عقلم قد کشیده
شعورم متبلور شده
دلتنگی هایم کوچک شده اند
و در فاصله کوتاه لبخندها و اشکهایم
آموخته ام زندگی کنم…

.
.
.

ایـــن روزهــــا خــوابــــم نمـی آیــد …
فـقــط مـــی خـــوابـــــم
کــــه بیـــــدار نبــــاشــــم!

.
.
.

از آن جمــــــــــــــــله هایی ام
که انتهایش سه نقطه می خواهد …
حال هر طور می خواهی
تفسیـــــرم کــــــــــــــن !

.
.
.

خدایا . . .
سیب که شیرین است
سهل!
تو بگو، زهر!
هرچه که باشد . . .
بیار،با تمامـ وجود ﻣﮯ بلعمـ . . .
تو فقط مرا از این دنیا بنداز بیرون . . .!

.
.
.

نباید شیشه را با سنـــــــــگ بازی داد !
نباید مست را در حال ِ مستــــــی . . .
دست ِ قاضـــــــــی داد !
نباید بی تفاوت !
چتر ماتـــــــــــــــــم را . . .
به دست ِ خیــــــــــــــــس باران داد !
کبوترها که جز پرواز ، آزادی نمی خواهند !
نباید در حصار میـــــــــــــله ها
با دانه ی گنــــــدم . . . به او تعلیم مانـــــــــــدن داد