با مخاطب خاص رفتيم خونه داييم.
پسر داييم که 6 سالشِ دستشو گرفت گفت بريم تو اتاقم اسباب بازيامو نشونت بدم.
بعدِ 10 دقيقه در حالي که طرف کبود شده از خنده اومد بيرون.
ميگم به چي ميخندي؟
بقیه در ادامه مطلب
ه پسر داييت بهم ميگه اون به دردت نميخوره.به هم نمياين،با هم تفاهم هم ندارين.
ولي ما داريم.تازه من از اون خوشتيپترم هستم.ولش کن بيا با من دوست شو.
بعدم که من بلند شدم از اتاق بيام بيرون ميگه پس بيا بازي کنيم.
پرسيدم چه بازيي دوست داري؟
گفتِ دکتر بازي!!!!!
اينا بچه نيستن،به تیبگ (تئودور تیبگ تو فیلم فرار از زندان) هم گفتن زرششششششک.
نميدونم اينا چيَن به غرعان :))))