loading...

پارتی پاتوق

فیـسبـوکی

معرفی بهترین سایت هاست رایگان ایران

استفاده كنندگان از اين هاست ملزم به رعايت قوانين كپي رايت و قوانين جمهوري اسلامي ايران هستند

براي استفاده از لينك زير ثبت نام كنين

اول قوانين و مقررات رو بخونين بعد برين صفحه اول و ثبت نام كنين


http://hostraygan.com/l

آخرین ارسال های انجمن
کافی نت سهندیه تبریز بازدید : 1307 سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

سه شنبه گذشته به همراه خانواده خود در نیویورک در حال گشت و گذار بودم که مردی را دیدم که در بین زباله ها در حال جستجوست؛ از این رو تصمیم گرفتم که تکه ای پیتزا به او ببخشم!
کد خبر: ۳۹۶۶۷۹
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۳ - 29 April 2014

یک زن گردشگر فرانسوی که ریچارد گی‌یر، هنرپیشه مشهور امریکایی را یک گدای بی خانمان تصور کرده بود، به خیال خود با دادن یک تکه پیتزا به او کمک کرد!

به گزارش شبکه خبری العالم، یک زن گردشگر فرانسوی تکه ای پیتزا به ریچارد گی یر، هنرپیشه مشهور امریکایی داد، در حالی که گمان می کرد وی یک گدای بی خانمان است؛ غافل از اینکه این همان ستاره معروف امریکایی است که در حال اجرای یکی از صحنه های فیلم جدیدش است.

این گردشگر فرانسوی در گفتگو با روزنامه نیویورک پست گفت: سه شنبه گذشته به همراه خانواده خود در نیویورک در حال گشت و گذار بودم که مردی را دیدم که در بین زباله ها در حال جستجوست؛ از این رو تصمیم گرفتم که تکه ای پیتزا به او ببخشم!

زنی که ستاره هالیوود را با گدا اشتباه گرفت!

تصاویر زیادی که از این حادثه ثبت شد، "کارین جومبو والنیه" گردشگر فرانسوی را در حالی نشان می دهد که کیسه ای که در آن تکه ای پیتزاست و بر آن جمله "نیویورک را دوست دارم" نوشته شده است؛ به ستاره امریکایی می دهد.

گی یر بدون آنکه هویت خود را فاش کند، از این زن پرسید که "چه چیزی در این کیسه است"؟ زن نیز با لهجه ای انگلیسی-فرانسوی، در حالی که عذرخواهی می کرد، پاسخ داد: "یک تکه پیتزاست، ببخشید که سرد است"!

جالب اینجاست که این زن گردشگر فرانسوی دو روز بعد، زمانی به ماجرا پی برد که تصاویر مربوط به کمک خود به این هنرپیشه را در روزنامه ها مشاهده کرد. وی به روزنامه مزبور گفت: حادثه عجیبی است.. باورکردنی نیست!

کافی نت سهندیه تبریز بازدید : 1538 سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

 

 


 

پس از نمایش فیلم ارزشمند «بوسیدن روی ماه» اثر ارزشمند همایون اسعدیان در تلویزیون که روایت دو مادر شهیدِ مفقودالاثر در واپسین روزهای عمرشان را به تصویر کشیده، شاهد ایجاد فضاسازی عجیب درباره این فیلم بوده‌ایم و درباره ‌سانسور نشدن یکی از سکانس‌های این فیلم، مباحثی مطرح شده و سخن از عبور از خطوط قرمز چند دهه اخیر صداوسیما به میان آمده؛ اما آیا واقعاً چنین چیزی شده و در صورت چنین رخدادی، ثلمه‌ای به خانواده‌های ایرانی وارد آمده است؟

به گزارش «تابناک»، وقتی همایون اسعدیان در پی ساخت اثری با محوریت دو پیرزن رفت و در حاشیه این دو کاراکتر، سکانس‌های محدودی با نقش‌آفرینی مسعود رایگان، صابر ابر، سعید پورصمیمی، شاهرخ فروتنیان و شبنم مقدمی در نظر گرفت و شیدا خلیق که قرار بود مکمل بازی این دو پیرزن باشد، ‌سابقه برجسته‌ای نداشت و مضمون فیلم نیز درباره مادران شهید ذکر شد، تصور می‌رفت این اثر یک شکست جدی برای همایون اسعدیان و منوچهر محمدی خواهد بود و در اصطلاح در‌نخواهد آمد.

با این حال «بوسیدن روی ماه»، محصول کستینگ که این دو چهره کارکشته در نظر گرفته بودند، تحسین منتقدان و البته حمله گروهی دیگر را در پی داشت. اسعدیان که با «طلا و مس» فضای سینمای متفاوتی را تجربه کرده بود، حال با «بوسیدن روی ماه» نشان داده بود می‌توان با کمترین بودجه، اثری فاخر ‌خلق کرد که هم نقد اجتماعی جدی ‌و هم مفهومی ارزشی را در خود جای داده باشد و چنان راهی را در پیش بگیرد که حتی مخاطب نه چندان معتقد با این مفاهیم را نیز با خود همراه کند.

موضوعاتی که در یک فیلم سانسور نشد و اتفاقی نیافتاد

بر پایه داستان این فیلمِ دارای ریتم آرام و روان، احترام السادات (شیرین یزدان بخش) و فروغ (رابعه مدنی) دو مادر سالخورده‌ای هستند که سال‌ها چشم به راه بازگشت فرزندانشان از جبهه جنگ هستند و اکنون در غم دوری فرزندشان، دوستی بسیار نزدیکی به یکدیگر پیدا کرده‌اند. آن‌ها هر هفته به ستاد شهدا می‌روند تا خبری از فرزندانشان بگیرند، ولی همیشه به آن‌ها گفته می‌شود ‌خبری از فرزندانشان نیست.

در یکی از همین مراجعات که احترام السادات به تنهایی به ستاد شهدا رفته، به او گفته می‌شود که جسد فرزندش پیدا شده و به زودی آن را تشییع خواهند کرد؛ اما احترام السادات به علت رعایت حال فروغ که به سرطان مبتلا شده و پزشکان هم گفته‌اند، مدت زمان زیادی زنده نخواهد بود، از فیض یکی از مسئولان (صابر اَبَر) خواهش می‌کند تا به فروغ بگوید، جسد پیدا شده متعلق به پسر اوست، ولی مسئول ستاد به شدت با این تصمیم مخالفت می‌کند و در مقابل با اراده حاجی مصطفوی مسئول سابق مواجه شد که حال او کنار گذاشته شده و در گورستان ماشین فعالیت می‌کند و به نوعی نماد فراموشی یک نسل است.

مخالفت‌ها توسط برخی اشخاصی شکل گرفت که با کاراکتر صابر ابر همذات‌پنداری کردند؛ صابر ابر نماد برخی جوان‌ها تعبیر شد که قصد بالا کشیدن خود را به هر شکل ممکن دارد و با واکنش حاجی مصطفوی (مسعود رایگان) که سابقاً خود از مسئولان بوده، روبه‌رو می‌شود که در سکانسی به فیض (صابر اَبَر) می‌گوید: «نمی‌دونم از کجا اومدی ولی می‌دونم کجا می‌خوای بری» و این جریان تا همین جا ادامه دارد؛ جریانی که حال به نمایش این فیلم در تلویزیون بدون حذف یک سکانس نقدهایی وارد کرده‌اند، ولی ظاهراً به جز این جریان، حساسیتی ‌در این باره پدید نیامده است.

موضوعاتی که در یک فیلم سانسور نشد و اتفاقی نیافتاد

در سکانسی که ظاهراً به باور این جریان باید سانسور می‌شده، شیدا خلیق دختری که با احترام السادات (شیرین یزدان بخش) زندگی می‌کرده، تلفن را به احترام السادات می‌دهد و می‌گوید: «تلفن با شما کار دارد... می‌گوید من مصطفوی‌ام» و در حین گفت‌و‌گوی تلفنی احترام السادات، از فروغ خانم، پیرزن دیگر قلیان را می‌گیرد و پک می‌زند و پس از پایان تلفن احترام السادات به شوخی به او می‌گوید: «دوست پسر پیدا کردی؟» که با واکنش احترام السادات مواجه می‌شود.


این سکانس از تلویزیون پخش شد و اتفاقی نیز نیفتاد؛ اما به باور برخی، باید این سکانس که از خطوط قرمز چند دهه اخیر تلویزیون در نشان دادن قلیان کشیدن زنان و به کار بردن لفظ «دوست پسر» گذشته‌، پخش نمی‌شد! شاید در نقد این دیدگاه که همچنان مدافع سانسور اتفاقات روز جامعه است، تنها بتوان به مخاطب شبکه‌های ماهواره‌ای ارجاع داد که یکی از دلایلش در فشار گذارد‌ن متولیان برای ‌نمایش ندادن تصویر واقعی (ولو نه چندان دلچسب) از جامعه و ارائه چهره‌ای روتوش شده از فضای جامعه ایرانی است.

حقیقتاً این نوع رویارویی با اتفاقات تاکنون چه دستاورد و بازخورد مثبتی‌ داشته که بتوان از این پس نیز با چنین رویکردی ادامه داد؛ آیا بهتر نیست از روند تازه‌ای که در رسانه ملی نشانه‌هایش به چشم می‌خورد، حمایت کرد؛ روندی که اعتماد مخاطب را به تلویزیون به طور خاص به عنوان آیینه زندگی هر ایرانی بیشتر خواهد ساخت.

دانلود

کافی نت سهندیه تبریز بازدید : 1273 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (1)
 
دیلی خبر: دو ماراتن لندن امروز شاهد اتفاق نادر بود.مرد ناشناسی که تا کنون نامی از او ذکر نشده است در مسابقه دو ماراتن از نامزد مورد علاقه خود خواستگاری نمود.

مردی پس از طی چند کیلومتر برای تنفس هم که شده جلو تماشاشاچیان دو ماراتن زانو زد و از دختر مورد علاقه خود خواستگاری نمود.

وی با گرفتن جواب بله از عروس خانم همدیگر را برای لحظه ای در اغوش گرفتند و سپس مرد حلقه نامزدی را در انشگت عروس خانم قرار داد.سپس با هم عکس گرفتند و داماد دونده با عشق و علاقه مضاعف به مسابقه ادامه داد.



کافی نت سهندیه تبریز بازدید : 1317 جمعه 29 فروردین 1393 نظرات (0)

 


کارشناس و مدرس امداد و نجات هلال احمر استان کرمانشاه، گفت: با اقدام به موقع می‌توان مانع افتادن و یا سیاه شدن ناخن پس از ضربه بر روی آن شد.

به گزارش ایسنا، شهریار نوری‌الاصل درباره برخورد اجسام سنگین بر روی ناخن مانند برخورد چکش به هنگام کوبیدن میخ عنوان کرد: در این هنگام خونریزی در زیر ناخن ایجاد شده که این امر با درد شدید و ضربان دار همراه است.

نوری الاصل خاطرنشان کرد: چنانچه در درمان این مصدومیت کوتاهی شود، خون جمع شده در زیر ناخن لخته شده و موجب پوسیدگی ریشه ناخن و بالاخره افتادن ناخن در طولانی مدت می‌شود.

کارشناس و مدرس امداد و نجات هلال احمر استان کرمانشاه تصریح کرد: همچنین در این موارد احتمال کج در آمدن ناخن در آینده نیز وجود دارد.

به گفته نوری الاصل، در این موارد در همان لحظه که خون‌ریزی در زیر ناخن ایجاد شد، باید یک سنجاق قفلی و یا سوزن ته گرد را با انبردست گرفته و روی شعله اجاق گاز حرارت دهیم و سپس روی ناخن و بالای محل خونریزی فرو کنیم.


وی تصریح کرد: انجام این کار هیچ گونه دردی نداشته و با ایجاد یک سوراخ کوچک بر روی ناخن، خون از محل سوراخ بیرون می‌آید.

نوری الاصل تصریح کرد: باید پس از سوراخ کردن روی ناخن، انگشت را چند بار با دست مالش داده تا همه خون زیر ناخن بیرون آید.

کارشناس و مدرس امداد و نجات هلال احمر استان کرمانشاه تصریح کرد: بعد از این کار باید یک چسب زخم بر روی محل سوراخ زده شود که در نهایت ناخن با انجام این اقدامات سالم می‌ماند و فرد دردی را حس نخواهد کرد.
کافی نت سهندیه تبریز بازدید : 1399 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (1)
سوء استفاده احساسی از مردان غربی که در جست و جوی همسرند

 

بسیاری از مردانی که برای یافتن همسر به اوکراین می روند موفق به ازدواج با فرد مورد نظر خود نمی شوند و در نهایت خود را قربانی یک طرح هوشمندانه کلاهبرداری احساس می کنند.

عصر ایران - چند ماه اخیر کشور اوکراین شاهد فراز و نشیب های فراوانی بوده است. افتادن دولت به دست مخالفان روسیه و تظاهرات موافقان و مخالفان دولت موجب بروز ناآرامی های زیادی در این کشور شده است. با این حال به نظر می رسد که در این گیر و دار، برخی شرکت ها درآمد زیادی از مشتریان غربی خود به دست آورده اند و این کسب و کار چیزی نیست جز «همسریابی اینترنتی».

وضعیت وخیم اقتصادی اوکراین پس از استقلال از شوروی سابق سبب شد بسیاری از زنان و دختران اوکراینی با مردانی غربی ازدواج کنند. اما به نظر می رسد این روند در سالهای اخیر شکل خاصی پیدا کرده و زمینه کلاهبرداری زیرکانه این شرکت ها را فراهم ساخته است.

بسیاری از مردان اروپایی و آمریکایی که هنوز دل در گرو ارزش های خانوادگی دارند و از یافتن شریک مناسب زندگی خود در کشورشان ناامید شده اند، در سایت های اینترنتی همسریابی اوکراینی ثبت نام می کنند، علایق و ویژگی های مختلف زنان موجود در سایت را بررسی می کنند و پس از به تفاهم رسیدن با او برای ازدواج راهی اوکراین می شوند. در واقع شاید کمرنگ شدن ارزش های خانوادگی نزد بسیاری از زنان غربی عامل اصلی گرایش برخی مردان به ازدواج با زنانی با تفکر سنتی تر و خانواده گراتر شده است.

اما این گرایش سبب شده بسیاری از شرکت های مختلف اوکراینی با راه اندازی سایت های همسریابی و وعده یافتن «عروس اوکراینی» و شریک ایده آل زندگی، هر ساله پول زیادی به جیب بزنند. یکی از مطرح ترین این شرکت ها تنها در سال گذشته حدود 140 میلیون دلار درآمد داشته است!

بسیاری از زنان و دختران در سراسر اوکراین و یا حتی کشورهای دیگر در این سایت ثبت نام و به صورت آنلاین با مردانی که تمایل به ازدواج با آنها دارند صحبت می کنند.


مردان به ازای هر دقیقه صحبت با این روش باید مبلغی را پرداخت کنند که البته بیشتر آن هم به جیب شرکت همسریابی مربوطه می رود. همچنین پس از ورود مردان به اوکراین، آنها می توانند در رستوران ویژه این شرکت ها با چهره مورد نظر خود غذا بخورند و البته هزینه گزافی را نیز باید به خاطراین پذیرایی بپردازند که باز درصد قابل توجهی از آن به طور مستقیم به حساب شرکت همسریابی مربوطه سرازیر می شود.

اما این همه ماجرا نیست. چرا که ظاهراً برخی از این سایت ها به زنان می گویند چگونه با طولانی کردن صحبت آنلاین با مردان، می توانند دستمزد بیشتری دریافت کنند!

تاد، مرد 43 ساله ای است که در یک شرکت حمل و نقل کار می کند. او حاصل چندین ماه کار و نیز اضافه کاری در شیفت شب خود را پس انداز کرد تا بتواند با اوکراین سفر کند، تنها به این امید که بتواند همسر ایده آل خود را بیابد.

تاد که اهل ایالات متحده است در کشور خودش نتوانسته بود همسر ایده آلی را بیابد و به همین دلیل ساعت ها وقت پای یکی از این سایت های همسریابی اوکراینی صرف کرد و با دقت تمام اطلاعات 1500 زن موجود در آن را مطالعه کرد تا بتواند فردی را شبیه به خودش بیابد.

در پایان و پس از صرف هزاران دلار برای گفت و گوی آنلاین با دو نفر از آنها، برای گفت و گوی حضوری و ازدواج با یکی از آنها راهی اوکراین شد. اما به محض ورود به اوکراین متوجه شد که آن دو زن دیگر جوابش را نمی دهند.

همه مردانی که برای یافتن همسر اوکراینی راهی این کشور می شوند به نوعی در زندگی احساس تنهایی می کنند. برخی از آنها تاکنون ازدواج نکرده، بعضی از همسر خود جدا شده اند و عده ای نیز همسر خود را از دست داده اند.

اما بسیاری از این مردان دست از پا درازتر به کشور خود باز می گردند.

سوء استفاده احساسی

بسیاری از مردانی که برای یافتن همسر به اوکراین می روند موفق به ازدواج با فرد مورد نظر خود نمی شوند. بسیاری از آنها خود را قربانی طرح هوشمندانه ای برای کلاهبرداری از خود می دانند.

در واقع هر قدر مردان زمان بیشتری را به صحبت آنلاین در این سایت ها بگذرانند، سود بیشتری عاید این شرکت های همسریابی اوکراینی می شود.

البته این آزردگی تنها به این مردان محدود نمی شود. هدف برخی از زنانی که با این مردان به صورت آنلاین صحبت کرده اند، تنها کسب در آمد است که البته گاهی موجب عذاب وجدان آنها می شوند. برای نمونه برخی از آنها تنها به خاطر کسب درآمد بیشتر با مردانی مسن صحبت می کنند و خود را مشتاق به ازدواج با آنها نشان می دهند، در حالیکه تنها برای تامین هزینه زندگی خود دست به چنین کاری می زنند.

البته این شرکت های همسریابی خود را از این اتهام مبرا می دانند و بر این باورند که همان طور که این مردان از یافتن همسر مورد نظر در کشور خود ناتوان هستند، شاید در اوکراین هم نتوانند شریک زندگی خود را بیابند. اما شاید نگاهی به تعداد ازدواجهای موفق ورت گرفته از طریق طریق، نشانگر هوشمندانه برای سرکسیه کردن مردان در جستجوی شریک زندگی اوکراینی باشد.

کافی نت سهندیه تبریز بازدید : 1238 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (1)

 

منگ‌هانگ ژانگ یا به قولی اهالی سریال «پایتخت» ماهان از ورودش به ایران، گرسنگی کشیدن در ماه اول حضورش در کشور ما، اولین باری که دوغ نوشیده، علاقه به فرهنگ ایرانی، حجاب و مولانا و البته این نکته حرف زد که دیزی را خیلی دوست دارد.
گروه فرهنگی مشرق - صدایش می‌کنم خانم جانگ و علیرضا خمسه سریع می‌گوید اسم او ماهان است، یعنی آنها ماهان صدایش می‌کنند. در این لحظه مصاحبه‌ام با بازیگر زن چینی سریال «پایتخت3» تمام شده اما با تذکر خمسه از او می‌خواهم نامش را برایم بنویسد. گرچه خودش می‌گوید دستخط فارسی‌اش خیلی بد است و ضمن اینکه توضیح می‌دهد عیبی ندارد اگر دلم خواست اسم فامیلش را دوم بنویسم و اسم کوچکش را اول (چون آنها برعکس عمل می‌کنند) می‌نویسد: Zhang Menghan. بعد توضیح می‌دهد که به فارسی اسمش را در کارت دانشجویی‌اش اینطور نوشته‌اند: منگ‌هان ژانگ.
 
منگ‌هان یا به قول پایتختی‌ها ماهان، خوش برخورد و البته خوش خنده است. صادقانه جواب سوال‌هایم را می‌دهد و مدام دستش به شال روی سرش است و آن را جابجا می‌کند. سعی می‌کنم شمرده سوال کنم و او با دقت گوش می‌دهد و آرام آرام فارسی صحبت می‌کند. کمتر پیش می‌آید فعلی را اشتباه بگوید. شاید برایتان جالب باشد بدانید غذای ایرانی مورد علاقه او دیزی است و به مولانا و نی نامه علاقه دارد.
 
گفتگویمان را که در بالکن دفتر تهیه‌کننده «پایتخت» و روی صندلی‌های راحتی آن انجام شد در ادامه می‌خوانید:
 
*شما چه زمانی به ایران آمدید؟
 
- چهار سال و نیم پیش بود، زمستان 2009.
 
*تمام این چهار سال ساکن ایران بودید؟
 
- بله. البته هر سال یکی دو بار به کشورم برمی‌گردم.
 
*چطور پایتان به ایران باز شد؟
 
- در چین زبان فارسی خواندم. البته رشته اصلی‌ام انگلیسی بود و بعد از آن چند زبان دیگر هم انتخاب کردم؛ ژاپنی، آلمانی و فارسی. با مقایسه این زبان‌ها تصمیم گرفتم فارسی را ادامه بدهم.
 
*یعنی شما این چند زبان را بلد هستید؟
 
- من فقط انگلیسی و فارسی می‌توانم بنویسم و بخوانم و بعد از یاد گرفتن فارسی دیگر ژاپنی و آلمانی نمی‌توانم صحبت کنم. چینی را هم که حرفه‌ای صحبت می‌کنم.
 
*درستان که تمام شود به چین برمی‌گردید یا می‌خواهید در ایران بمانید؟
 
- هنوز تصمیم نگرفته‌ام. شاید همچنان رفت و آمد داشته باشم و چند ماه ایران بمانم و چند ماه چین.
 
*شما ازدواج کرده‌اید؟
 
- نه هنوز.
 
*ممکن است با یک ایرانی ازدواج کنید؟
 
- بستگی به اینکه چه کسی باشد دارد. بله. اگر خدا بخواهد.
 
*شما مسلمان هستید؟
 
- هنوز نه.
 
*چطور شد که بازیگر پایتخت شدید؟
 
- مرا سفارت چین معرفی کرد.
 
*خودتان به بازیگری علاقه داشتید؟ سابقه‌ای در این هنر دارید؟
 
- قبلا که در پکن بودم برنامه تلویزیونی انجام دادم اما سریال نبود. بلکه برنامه‌های تفریحی بود.
 
*یعنی شما مجری بودید؟
 
- بله. در سی سی تی وی، پکن تی وی و چند تلویزیون مختلف یک سال و خرده‌ای اجرا می‌کردم.
 
*پس معروف بودید؟
 
- معروف که نه اما مردم بابت آن یک سال مرا می‌شناسند.
 
*مردم شما سریال «پایتخت» را هم دیدند؟
 
- بله چینی‌هایی که در ایران هستند و فارسی بلدند دیده‌اند. چینی‌ها زیاد زبان فارسی را یاد می‌گیرند.
 
*خانواده‌تان هم دیده‌اند؟
 
- بابا و مامانم هنوز‌ آن را ندیده‌اند. اما من می‌خواهم دی وی دی‌اش را بخرم و برایشان بفرستم. این هدیه خوبی است.
 
*پدر و مادرتان درباره دوری از شما و زندگی‌تان در ایران چه نظری دارند؟
 
- برایشان خیلی جالب است. چون ما چینی‌‌ها تا به حال یک خانم با روسری در تلویزیون ندیده‌ بودیم. من هم که اولین بار به ایران آمدم به خانم‌ها با تعجب نگاه می‌کردم. چون قبلا ندیده بودم که یک خانم با حجاب چه شکلی است.
 
*اگر باز هم به شما پیشنهاد بازیگری شود می‌پذیرید؟
 
- اگر فیلمنامه خیلی جالب باشد حتما این کار را می‌کنم.
 
*سیروس مقدم را از قبل می‌شناختید؟
 
- نه قبلا نمی‌شناختم.
 
*او کارگردان بسیار مطرحی در ایران است که سریال‌های زیادی ساخته است.
 
- خارجی‌ها معمولا تلویزیون نگاه نمی‌کنند چون مشکل زبان داریم. معمولا برنامه‌های کودک نگاه می‌کنیم.
 
*چرا؟
 
- چون زبان آن ساده‌تر است و ما متوجه می‌شویم. اما در سریال تند تند حرف می‌زنند و ما نمی‌فهمیم.
 
*دیالوگ‌های «پایتخت» را که متوجه می‌شدید؟
 
- بله چون چندبار تکرار می‌شد متوجه می‌شدم. توضیحات دوستان هم کمک می‌کرد. اما اگر یک سریال دیگر ببینم اکثرا متوجه منظورشان نمی‌شوم. چون اصطلاحات زیادی استفاده می‌کنند. صحبت با لهجه محلی هم باعث می‌شود حرف‌ها برایم نامفهوم باشد.
 
*در چین هم مردم با لهجه صحبت می‌کنند؟
 
- بله لهجه‌های زیادی داریم.
 
*صحبت کردن خود شما به چینی هم با لهجه است؟
 
- بله. من لهجه دارم. اما پدر و مادرم یک لهجه دیگر دارند. خیلی عجیب و غریب و جالب است.
 
*چرا لهجه شما با آنها فرق می‌کند؟
 
- پدر و مادرم 30، 40 سال پیش وقتی بچه بودند در روستا زندگی می‌کردند اما بعد به شهر مهاجرت می‌کنند. بنابراین با لهجه صحبت می‌کنند. من نمی‌توانم دقیقا با لهجه آنها صحبت کنم.
 
*سکانسی در سریال بود که شما در لحظه سال تحویل با زبان چینی دعا می‌کردید. این دعا بداهه بود یا در فیلمنامه نوشته شده بود؟
 
- من همان چیزی که از دلم می‌آمد و اگر در واقعیت هم بود این دعاها را می‌کردم، گفتم. بعد آقای سیروس مقدم گفت چه گفتی ما که نفهمیدیم؟! من هم ترجمه کردم.
 
*پس آن حرف‌ها آرزوهای خودتان بود.
 
- بله. اینطوری می‌توانستم خیلی راحت‌تر و طبیعی‌تر صحبت کنم.
 
*شما بازیگران ایرانی را می‌شناختید؟
 
- یک ایرانی در اپرای پکن بود که بازی می‌کرد او را دیده بودم اما اسم او را حفظ نیستم.
 
*پس در «پایتخت» بود که با سینما و تلویزیون ایران آشنا شدید.
 
- بله همه چیز برای من جدید بود.
 
*در ادبیات فارسی به چه نویسنده یا شاعری علاقه دارید؟
 
- مولانا. مثلا نی نامه را خیلی دوست دارم. مثنوی معنوی و غزلیات شمس هم همینطور.
 
*تا به حال مشاعره کرده اید؟
 
- مشاعر؟
 
*مشاعره. یعنی شما یک بیت شعر می‌خوانید و نفر بعدی با حرف انتهایی آن بیت، شعر دیگری را از حفظ می‌خواند.
 
- نه آن خیلی سخت است! «مشاعر» برای خارجی‌ها واقعا دشوار است. ما نمی‌توانیم مثل ایرانی‌ها به فارسی فکر کنیم و مثل کودکان درس می‌خواندیم و برنامه کودک نگاه می‌کردیم.
 
*چه چیزی برای شما در ایران از همه جالب‌تر بود؟
 
- پیش از اولین باری که من به ایران بیایم هیچوقت یک خانم با چادر ندیده بودم. خانم‌های چادری را خیلی نگاه می‌کردم. جالب‌تر اینکه وقتی سوار اتوبوس شدم دیدم زن و مردها جدا از هم می‌نشینند. فرهنگ ایران هم خیلی برایم جالب است. اکثر چیزهایی که در ایران دیدم برای اولین بار بود.
 
*درباره غذاهای ایرانی چه نظری دارید؟
 
- همه غذاها را اولین بار اینجا خوردم. خیلی جالب بود. من هر چیزی که در بازار می‌دیدم نمی‌دانستم چیست و انگار کاملا یک دنیای جدید را تجربه کردم.
 
*کدام غذای ایرانی را دوست دارید؟ اصلا این غذاها با ذائقه‌تان جور در می‌آید؟
 
- بله. دیزی را خیلی دوست دارم. یادم می‌آید اولین بار در ایران دوغ خوردم. (قهقهه می‌زند) ایرانی‌ها خیلی به من تعارف می‌کنند و فکر می‌کنم از من پذیرایی کردند. مدام می‌گفتند بفرمایید بفرمایید و من گفتم باشه و دوغ را خوردم و آخ...!
 
*خوشتان نیامد؟
 
- اصلا نمی‌توانستم تحمل کنم. اما حالا عادت کرده‌ام. ما دوغ نداریم. ماست ما هم با ماست ایرانی فرق می‌کند. غذا کاملا متفاوت است. مزه، رنگ و همه چیز فرق می‌کند.
 
*ماست شما با ماست ما چه فرقی می‌کند؟
 
- ماست شما خیلی ترش است اما آنجا ما ماست شیرین می‌خوریم. من یک ماه اولی که ایران بودم هیچ غذایی نخوردم.
 
*ما اینجا رستوران چینی هم داریم.
 
- اولین باری که به ایران آمدم نمی‌دانستم رستوران چینی کجا است. فارسی هم بلد نبودم و فقط انگلیسی حرف می‌زدم. پسران ایرانی مدام با من صحبت می‌کردند و من خیلی خوشحال شدم. فکر می‌کردم خیلی خوشگل هستم. بعد از چند سال فهمیدم خارجی بودن من برای مردم جالب است.
 
*غیر از تهران به مناطق دیگر ایران هم رفته‌اید.
 
- بله. اکثر شهرهای شمال را رفته‌ام. از شمال تا جنوب را دیده‌ام. از دریای خزر و اکثر شهرهای که اطراف آن قرار دارند تا جنوب جزیره‌های قشم و هرمز را دیده‌ام.
 
*تا به حال مشهد هم رفته‌اید.
 
- بله.
 
*زیارت در فرهنگ شما هم هست؟
 
- من هیچوقت مثل زیارت شما تجربه نکرده بودم. همه چیز جدید بود. ما هم مسلمان داریم اما آنها از فرهنگ ما دور هستند و با هم در یک شهر زندگی نمی‌کنیم. بلکه در شهر دیگری هستیم. من در شهری کوچک به نام رویان زندگی می‌کردم.
 
*مناطق توریستی یا بناهای تاریخی مثل تخت جمشید را هم دیده‌‌اید؟
 
- بیشتر اصفهان و یزد رفتم. شیراز نرفتم. خیلی جالب است. من اکثر شهرهای ایران رفته‌ام.
 
*شما به فارسی هم راحت می‌نویسید؟
 
- راحت نیست و دستخط من هم خیلی زشت است. اما می‌خواهم این را بگویم که در این چهار سال و نیم خیلی به من خوش گذشت و راضی بودم. انتظار نداشتم یک بار در ایران فیلم بازی کنم و خیلی تجربه خوبی بود. امیدوارم روزی که به چین برگردم، درباره این تجربه مقاله بنویسم. امیدوارم یک کتاب درباره فرهنگ ایران بنویسم و در چین چاپ کنم تا بیشتر مردم چینی فرهنگ ایران را بشناسند و فارسی یاد بگیرند.

تعداد صفحات : 29

درباره ما
پارتی پاتوق محل مطالب آموزشی علمی تفریحی و معرفی فیلم و سریال
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    تبلیغ یکساله
    هاست رایگان
    کافی نت سهندیه تبریز


     

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1127
  • کل نظرات : 489
  • افراد آنلاین : 167
  • تعداد اعضا : 995
  • آی پی امروز : 570
  • آی پی دیروز : 381
  • بازدید امروز : 7,560
  • باردید دیروز : 3,786
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 11,346
  • بازدید ماه : 11,346
  • بازدید سال : 571,480
  • بازدید کلی : 9,352,494
  • کدهای اختصاصی
    یکسال تبلیغ 30تومن

    سفارش دهید

    بهترین سایت هاست رایگان


    دانلود آهنگ های جدید - دانلود آهنگ های جدید